نامه ی یک مادر به گلشیفته فراهانی....

نامه ی یک مادر به گلشیفته فراهانی
سلام گلشیفته جان؛این روزها نام تو را از خیلیها می شنوم و در هر مجلس و مهمانی ای نقل زبانهایی.شنیده ام رفته ای به ینگه دنیا و حجابت را از سر برداشته ای و...
اما حالا تو رفته ای آن ور دنیا و عوض شده ای.می گویند می خواهی ستاره فیلمهایهالیوود شوی.
گلشیفته جان،نمی دانم كه مادرت در قید حیات هست یا نه،اما می خواهم به عنوان یك مادر با تو حرف بزنم.دخترم،تو می دانی كههالیوود كجاست؟
می دانم كه هنر پیشه هستی و به اندازه همه گیسهای سفید من در شباب عمرت فیلم دیده ای،عمرت دراز باد مادر،اما خبر از دنیایهالیوودیها داری؟می دانی این اختاپوس بر هر زنی كه چنگ بیندازد تا چه منجلابهایی سقوطش می دهد؟ دخترم،دنیای غربی كه تو اكنون به آنجا رفته ای،ترمز بریده است.غرق شدن در تنعمات عجیب و تهوع آور جسمی،دارد مثل موریانه پایههای خانوادهها رادر غرب می جود...می دانم،می دانم كه آنها پیشرفته اند،اما این پیشرفتها چشمت را كور نكند.
فراموش نكن گلشیفته جان كه تو اول یك مادر هستی،بعد یك هنرپیشه،اول یك مادر هستی بعد یك شهروند،اول یك مادر هستی بعد یك...حتی همسر. گلشیفته،هیچ چیز،هیچ چیز در دنیا وجود ندارد كه بخواهی برای آن لذت یك مادر پاك و نورانی بودن را از دست بدهی.تمام فرصتهای درخشانهالیوود هم نمی تواند لذت یك لحظه از تجربه شگفتی را كه امثال مادر ملاقلی پور درك كرده اند به توهدیه بدهد.هنرپیشه باش گلشیفته جان،به فكر ترقی و پیشرفت باش عزیزم، اما قبل از هر چیز یك"مادر"باش
با عرض سلام ورود شما میهمانان گرامی را به وبلاگ خوش آمد می گویم و امیدوارم از وبلاگ لذت ببرید.